مبارک

ساخت وبلاگ
من راه طولانی آمدم تا رسیدم به منزل مقصود نمی دونم دیر رسیدم یا از همان اول هم اینجا خانه من نبود رسیدم هستی ولی میدانم که دیگر نیستی بلد نیستم بیشتر از این بجنگم در توانم نیست اصلا دیگر میدان جنگی نیست وقتی همه در صلحن من برای چه چیزی با چه کسی بجنگم تویی که نیستی و منی که گیج شده ام. آمدم فکر کردم کارم ناتمام مانده رسیدم فهمیدم همه چیز تمام سده من در سوگ ماندم درد می کشید قلبم مادرم را بردم یک گوشه از حال دلم گفتم روانشناس نیست تحصیلات بالایی هم ندارد ولی خدای عجیبی دارد .امروز زنگ زد گفت برایت آیت الکرسی خواندم گفتم این دخترم را از این درد نجات بده ببرش به خانه خودش خندیدم اسمش را برد گفتم نبر اسمش را دیگر نبر در باورم نیست دعای مادر یک و علاقه سه ساله را خاکستر می کند اگر میدانستم سه سال تمام این همه راه نمی آمدم ابمان من رسیدم تو را نمی دانم ولی من به چیزی که میخواستم رسیدم. مبارک...ادامه مطلب
ما را در سایت مبارک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6fireopal0 بازدید : 59 تاريخ : سه شنبه 21 تير 1401 ساعت: 23:39

شهاب به زندگیم اضافه شد هرشب ساعت کوتاهی صحبت می کنیم بدون اینکه صدای هم رو بشنویم و من میدونم چقدر محتاط جلو میاد حتی گاهی حس میکنم سرجای خودش ایستاده اگر هم جلو اومده برگشته سهم من از یک حس علاقه از یک رابطه فقط شب ها دو یا یک ساعت پیام توی واتساپه و در طول روز هیچ زمانی برای حرف زدن نیست هیچ طمانی برای با هم بودن نیست و گاهی می پرسم چرا اومدی خواستگاری میخندد هزاربار پرسیدی برای اینکه دل بستم با خودم میگم خوب منم دل بستم ولی شب و روز درگیرم کلاس طراحی چهره استاد صدای استاد همه شهابه توی همه نمازلم شهابه همون خم آبروی شعر حافظه انگار شهاب حک شده توی روزام یک ماهه اول مدام بیقرار بودم و الان پر از آرامش سکوت و دردم درد دوری سکوت ندانستن و آرامش سپردن به قادری مطلق . می گوید طول روز می آیی روبه رویم قد علم می کنی میگویم استاپ استاپ نمی خوام ببینمت چون نمی تونم کار کنم و من هربار با خودم میگم داری فرار میکنی کافیست وسط حرف هایم بگویم حس خوبی به تو دارم تو هزار پله عقب بروی و بگویی زود است بهت بگم ببین شهابم من این زهرا نیستم من شادم پر از لبخند میگویی تو خودت باشی نمی دانی در مقابلت خودم باشم احساس تحقیر میکنم حس میکنم مثل کودکی من را میبینی من راحت با تو حرف میزنم پر از شادی و لبخند و تو راحت حرف میزنی پراز نیش و کنایه و من میمانم از همه چیز شهاب درک خودمان برایم سخت است. مبارک...ادامه مطلب
ما را در سایت مبارک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6fireopal0 بازدید : 35 تاريخ : سه شنبه 21 تير 1401 ساعت: 23:39

دیروز توی انقلاب زهرا صدام کرد گفت کتاب میخوام گفتم حوصله ندارم برات بخونم فقط نگاه کن یه کتاب واسه تولد بگیریم ببریم ناراحت شد انگار لحنم خیلی تند و بی حوصله بود دستم که رفت روی کتاب درخشش سیم های فرانکی رو احساس کردم یک ساعت فقط نگاه کردم مغازه به مغازه پیرمرد کتاب فروش فهمیده بود با احترام نگاه میکرد توی مغازه کوچکش یک ساعت فقط کتاب ورق زدم مثل همیشه دنبال یک جمله بودم که پاگیرم کند پسر کتاب فروش درک نگاهش سخت نبود بعد کتاب ها رو که برداشتم نگاهش پر از خجالت بود خنده ام گرفت حالم چقدر مقدس بود انگار همان دختر ۱۹ ساله برگشته بود فقط با اندوهی بزرگ که رنگی تیره روی دنیایش کشیده بودند غباری از درد و رنج به مریم گفتم مدت زیادیست این حان را می کشم آدم ها دیر به درد از دست دادن عادت می کنند امروز یک دختری رو دیدم مانتو صورتی پوشیده بود پر از رنگ حال خوبش کل پاساژ رو گرفته بود دلم برای خودم سوخت برای روزهایی که از دست رفتند بدون اینکه تجربه کنم احساس خستگی تمام جانم رو گرفته امروز فکر کردم چون قرص دیروز رو از شلوغی و خستگی زیاد نخوردم حالم دگرگونه امروز دوتا خوردم ولی تاثیری نداشت هیچ قرصی درد درک واقعیت رو از بین نمی بره بابام دیروز زنگ زد دخترجان خواب دیدم هپعرق سرد جانم را گرفت تمام روز ترسیده بودم تازه کابوس پسر مو بلند کتابخانه را فراموش کرده بودم این جان کشش این همه تحمیل را نداره تا صبح کابوس کل روز استرس مشاورم میگفت هنوز فرصت جبران داری ۵ ما فرصت کمی نیست مدیر مدرسه گفت روزهای بیشتری کلاس بردار اولش مشتاق شدم بچه ها همه دنیایم را تغییر می دهند ولی بار زیادی بر دوش دارم دست دختری بیمار که با چشمانی پر اشتیاق به من نگاه می کند انگار من فرشته درمانش هستم و ..... مبارک...ادامه مطلب
ما را در سایت مبارک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6fireopal0 بازدید : 36 تاريخ : سه شنبه 21 تير 1401 ساعت: 23:39

شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:

<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

مبارک...
ما را در سایت مبارک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6fireopal0 بازدید : 50 تاريخ : چهارشنبه 27 فروردين 1399 ساعت: 17:52

میدونم از حضورم ناراضین میدونم که اصلا حالشون رو ندارم حال هر روز سروکله زدن گاهی دلت نمیخواد یه جایی باشی ولی دست تو نیست گاهی دلت نمی خواد یه کارایی بکنی ولی دست تو نیست گاهی بغض توی گلوت جا خوش کر مبارک...ادامه مطلب
ما را در سایت مبارک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6fireopal0 بازدید : 47 تاريخ : چهارشنبه 27 فروردين 1399 ساعت: 17:52

تو مثل معجزه بودی چیزی فرای باورم چیزی فرای درکم چیزی فرای تمام استقلالم و محکم بودنم بیماری در وجودم قرار دادی اندازه کرونا نفس گیر دو هفته قرنطینه برای من شد سه هبته و هر روز درد بیشتری احساس کردم مبارک...ادامه مطلب
ما را در سایت مبارک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6fireopal0 بازدید : 64 تاريخ : چهارشنبه 27 فروردين 1399 ساعت: 17:52

شب امتحان دکتر ص تمام وسایلم رو جمع کردم تمامشون رو احساس میکردم دیگه توی این خونه جایی ندارم تا به حال دوبار کل وسایلم رو جمع کردم و صدبار شک کردم ترسیدم و دنبال خوابگاه و خانه بودم با پدرم بحث کردم مبارک...ادامه مطلب
ما را در سایت مبارک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6fireopal0 بازدید : 61 تاريخ : پنجشنبه 15 اسفند 1398 ساعت: 9:10

زندگی پر از معجزه است پر از اتفاقاتی که اگر هزار بار بهت بگن ممکنه اتفاق بیوفته باور نکنی و اتفاق بیوفته من عاشق شدم دل بستم و رها شدم بهترین روزها رو کنارش بودم روزهایی که وقتی فکر میکنم میبینم چقدر مبارک...ادامه مطلب
ما را در سایت مبارک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6fireopal0 بازدید : 54 تاريخ : پنجشنبه 15 اسفند 1398 ساعت: 9:10

می رقصم تو نمی دانی عشق تو چه شوری دارد نمی دانی ندیدنت چگونه از خود بیخودم میکند نمی دانی ذکر تمام نماز هایم با تو شروع می شود و با تو تمام می شود ایمان نمی دانی چه آتشی در وجودم است میرقصم میچرخم ب مبارک...ادامه مطلب
ما را در سایت مبارک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6fireopal0 بازدید : 49 تاريخ : پنجشنبه 15 اسفند 1398 ساعت: 9:10

گاهی چقدر از بعضی آدم ها متنفر میشم از ادمایی که سرمایه زمانم وجودم لحظات خوبم را به خاطرشان از دست دادم از همین لحظه اعلام بی زاری میکنم اشتباه کردم قبلا میخواستم ادمایی که ازارم دادن شکستنشون رو ببینم ولی الان دیگه برام مهم نیست چون به عدالت این جهان باور دارم یک روز تمام ما تاوان تمام کارهامون رو پس میدیم چه خوب چه بد اینبار انگار خیلی فرق کردم نمیخوام ب مبارک...ادامه مطلب
ما را در سایت مبارک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6fireopal0 بازدید : 69 تاريخ : پنجشنبه 2 فروردين 1397 ساعت: 4:51